...شروع یک حس ناب

عناوین یادداشت‌ها

  • سلام 1403/05/06 12:25
    سلام اونقدر آدم درگیر زندگی میشه که یادش میره یروزی چنین صفحه ای داشته درحالی که خیلی یهویی رفتم صفحه ی بلاگفارو چک کنم یادم اومد که صفحه ای هم در بلاگ اسکای داشتم! و جالب اینکه کلمه عبور و رمز رو یادم بود! اگر کسی هنوز هم میاد اینجا ممنون از معرفتش امیدوارم روزهای خوب زندگیتون رو در حال گذروندن باشید.
  • سلام 1400/12/13 14:29
    سلام بچه ها کسی اینجا سر میزنه؟ هیچوقت با این صفحه ن ارتباط نگرفتم گاهگاهی ب ل اگ فا هستم
  • [ بدون عنوان ] 1397/05/12 11:36
    اینجا بمونه رفتم بلاگفا همون پیج قبلی Nana91.blogfa.com
  • [ بدون عنوان ] 1397/04/04 20:21
    ﺍﻧﮕﺸﺘﻬﺎﯼ ﺩﺳﺘﻤﺎﻥ ﯾﮑﯽ ﮐﻮﭼﮏ ، ﯾﮑﯽ ﺑﺰﺭﮒ ﯾﮑﯽ ﺑﻠﻨﺪ ﻭ ﯾﮑﯽ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﯾﮑﯽ ﻗﻮﯼ ﻭ ﯾﮑﯽ ﺿﻌﯿﻒ ﺍﻣﺎ ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ ... ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﻟﻪ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ ﻭ ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺗﻌﻈﯿﻢ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﯾﮏ ﺩﺳﺖ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ ﻭ ﮐﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ
  • دلتنگی 1397/01/21 18:44
    دلتنگم خیلی.... بدون هیچ امیدی..... .....
  • [ بدون عنوان ] 1396/12/25 09:31
    بهار می آید ولی حزن پاییز و سوز سرمای زمستان همیسه در دل ما میماند.....
  • [ بدون عنوان ] 1396/11/09 22:19
    حال من خوب است اما... تو باور نکن . . زندگی جور دیگر میگذرد....
  • قصه ی دلتنگی و نا امیدی 1396/07/12 08:08
  • قصه ی دلتنگی و ناامیدی ... 1396/07/12 08:06
  • یک روز تعطیل... 1396/04/29 12:19
    یادش بخیر تا لنگ ظهر خواب بودم و بعد غر میزدم خدایا چرا یکاری پیدا نمیشه من از این همه خواب طولانی مدت و بیکاری و بیبرنامگی خلاص بشم...حالا که میرم سر کار چقد هوس خواب تا لنگ ظهر میکنم.....هر روز صبح صدای الارمم که میاد میگم کاش میشد نیم ساعت بیشتر میخوابیدم.....با این وجود باز دلم نمیخواد به اون روزا برگردم...همینکه...
  • کجایید ای دوستان 1396/04/27 18:53
    دیروز رفتم بلاگفام نوشته های تیر رو بخونم دمیبینم سال ۹۳ هیچیش نمونده....بلاگفای... خواستم قبلتر هارو بخونم رمز رو یادم نبود کسی یادشه لطف کنه برام بذاره خیلی سوت و کوره اینجا.....قبلا خیلی خوب بود....واقعا انقدر مشغله زیاده که نمیرسم فکر کنم چی گذشته...چیا نوشتم...چیکاراکردم....دیروزم اگه رفتم بلاگفا میخواستم تاریخ...
  • آهنگ 1396/04/03 00:01
    آهنگی که پست قبل ازش گفتم این
  • ۳سالگی 1396/04/02 23:53
  • [ بدون عنوان ] 1396/02/31 22:41
    هوای گرم ادمو خسته تر میکنه عصر که میرسم خونه بعد دوش یکم دراز میکشم ....ممکنه بخوابم حدودای ۹ پاشم تا ۹.۵ هم که طول میکشه سرحال بشم تازه باید تو فکر شام باشم..... یا نه کلا نمیخوابم و مشغول شام پختن و نت گردی و تی وی میشم.... وضعیت کار بعد عید خیلی تغییر کرد و حسابی خسته م میکنه هر شب خواب کارمو میبینم.... خلاصه...
  • [ بدون عنوان ] 1396/02/05 20:29
    زرشک پلو با مرغ نازنین رو رفتیم تو دل طبیعت و کوه نوش جان کردیم مستر گفت نهار و ورداریم بریم بیرون.... تا جا واسه نشستن پیدا کنیم غذامون نیمه سرد شد ...ولی تنوعی بود و .... خاطره شد... درد دندون به قوت خودش باقیه .... دلم یه نون خونگی داغ با چایی میخواد....
  • [ بدون عنوان ] 1396/02/05 13:12
    چندروزیه دندون درد دارم از دیروز دردش متفاوت شده یهو دندون مذکور با دندونای کناریش و دندونای تحتانی همون قسمت باهم درد میگیرن عجیببب زرشک پلو با مرغ گذاشتم حتی درد دندونم باعث نشد از جان جانان دل بکنم و نپزونمش :)
  • روزت مبارک 1396/01/22 09:59
    حتی الان نمیدونم اسمش چیه و چه بویی داره کادوی روز همسر رو میگم ادکلن فرصت نداشتم و هول هولی خریدم چون مثل همیشه کارمو گذاشتم دقیقه ۹۰ برگشتنی از سر کار یه شاخه گل رز قرمز خریدم و وقتی رسیدم خونه بهش دادم و تبریک گفتم... کادو رو هم الان گذاشتم کنار تخت تا وقتی بیدار شد ببینه
  • سال نو 1396/01/17 22:45
    در حال خانه تکانی هستیم، دوتامون آدم های خوشحالی هستیم هر موقع حال داشته باشیم کارنونو راه میندازیم حسابی کوفته و خسته م ینی خسته ایم پذیرایی موند واسه فردا صدای کتری میاد حال ندارم برم زیرشو خانوش کنم تو دلم میگم کاش مستر پاشه بره یه چای بریزه خو :) چرا کم کارید دوستان بیاید بنویسید قول میدم نظر بذارم خخخخخخ
  • [ بدون عنوان ] 1396/01/03 15:22
    عید همگی مبارک، سال خوب و خوش و سرشار از آرامش داشته باشین
  • روزهای قبل عید :) 1395/12/20 22:31
    تنها کاری که واسه عید انجام دادم گندم گذاشتم واسه سبزه اونم چشمک سفید زده فعلا و از گشت و گذار امروز یه خروس صورتی خریدم :))) حتی یک جفت جوراب هم خریداری نشده ؟ چرا؟ چون مانتو پیدا نمیکنم، تا مانتو هم نخرم هیچ چیز دیگه ای نمیتونم بخرم، میتونید هضم کنید؟ :)* مستر که هنوز درک نکرده قضیه رو :)) باشد که رستگار شویم ... **...
  • میگذرد 1395/12/06 00:59
    روزها عین برق و باد میگذره ... چیزی برای نوشتن ندارم... شکر...
  • پرمشغلگی 1395/10/20 20:22
  • کار 1395/09/29 22:31
  • هووووف 1395/09/28 23:31
    چقدرر کلافه م............
  • آخر آذری 1395/09/26 20:05
  • زندگی2 1395/09/19 22:37
  • زندگی 1395/09/19 22:07
    تو فصل پاییز خبرهایی شنیدم و اتفاقاتی رو دیدم که نگاهمو نمیشه گفت عوض ولی نگاهم متفاوت شد به زندگی....به زندگی دوروبری هامون...... صلاح میبینم تو پست رمزی توضیح بدم .........
  • سینما 1395/09/19 22:04
  • رمزی 1395/09/17 20:31
    چند وقت پیش اتفاقی رفتم یه پیجی....دیدم تمااااااام پست ها رمز داره و جز عنوان وب هیچی نبود...بعد وب خودمو باز کردم...دیدم چقد زشته در نگاه کسی که اتفاقیوبمو میبینه حالا که حس نوشتن اومد چند تا پست بدون رمز بذارم که وبم از اون حالت دربیاد
  • سوپ :) 1395/09/17 20:28
    سوپ ویژه گذاشتم دو تیکه گوشت+پیاز+ عدس+چند دونه برنج+سیب زمینی+هویج+یکم جعفری خشک+نمک و زردچوبه و فلفل سیاه معمولا هر دفعه میخوام سوپبار بذارم هدفم یه مقدار کمه ولی نمیدونم چرا یه عالمه میشه ، یوقتا مجبور میشم تعویض قابلمه انجام بدم... عاشق سوپ هستم....سوپی که خودم درست میکنم به مستر میگم در حال سوپ درست کردنم...میگه...