دایی از یکی از دانش آموزای مدرسشون تعریف میکنه که تو حیاط با تکون بچه ها تو زنگ تفریح میخوره زمین.....میگه مبرن دکتر میبینن نیاز به عمل فوری داره.....دکتر جراح نبوده...اصن شیفتش نبوده....بابای بچه با دکتر حرف میزنه....دکتر میگه 15 تومن بریز به حسابم تا بیام....بابای بچه میگه ندارم.....دکتر میگه خونه نداری؟ بفروشش پول عمل بچه رو بده...خونه مهم تره یا جون بچه ت!!!!!....... خلاصه با چونه و واسطه به 5 تومن قناعت میکنه.........................................
بی وجدانی تا چقدر؟.....................
یکی از دعاهای مادر سر نماز: خدایا مارو محتاج نامردان نکن
و این داستان گویا ادامه داره....
راستی نانا جون گشتم رمزتو پیدا نکردم دوباره میذاری لطفا
بلی بلی
میذارم حتما
چقدر بی انصاف و بدجنس بوده.
خیلی
عجب آدمایی پیدا میشن!
حیف اسم دکتر و پزشک که روی ایناست!
دعای مامانت...آمین
اره واقعا....
...........................
انسانیت داره روز به روز از بین میره ...
چقدرررر بی وجدان و بی احساس شدن بعضی ها ... چقددددر ....
نمیدونم چی بگم ؟ واقعا نمیدونم ....